نوشته: دکتر عبدالحلیم عویس / تاریخ نگار فقید مصری
برگردان: میراحمد منیب/
در میان تیره ابرهای سیاه و سردرگمی که تصورات تمدن جدید پسانداز نموده و پریشانی فکری را که به وجود آورده است؛ طعم زندگی را از انسان گرفته و او را در جزیره حیوانات و در میان سر و صداهای گوسفندان قرار داده که جز مادیت گرایی محض چیزی دیگری یافت نمی شود. در آنجا بوی اخلاق بهمشام نمی رسد و ماندگاری از آن کسانی است که قوت بیشتر و یا چم بازی و فریب کاری را خوب یاد داشته باشند.
در میان شلوغی این تصورات که نزدیک است انسان مسلمان، ذات و هویت فکری و رفتاری خود را فراموش کند؛ اهمیت، ضرورت و مشروعیت تمدن اسلامی آشکار میشود.
ما امتی هستیم که خصایص خاصه خود را داریم، سرشت و فطرت تمدنی، تاریخی که مملو از زیبا ترین اوراق مجد و عزت است، چنان اقتدار و فرمانروایی که کسی جز شخص منکر آن را انکار نمی کند و همواره مبادی و اصولی که چنین تاریخی را برای ما رقم زده است در میان ما وجود دارد و ان شاءالله توانایی این را نیز دارد که مایان را دوباره در همان جای قبلی بگذارد به شرط اینکه خود و باورهای خود را تغییر بدهیم و پایبند ایمان و تمدن اسلامی باشیم.
تمدن اسلامی زره پولادین و قلعه تسخیر ناپذیر است که ما را از خطرهای رویارویی فکری وتمدنی که در واقع کیان امت اسلامی را نشانه گرفته است، حفاظت کند.
تک تک ما مسؤلیت دارد تا خطر این پدیده را درک نموده و مراقب خود، خانواده و جامعه اش باشد.
تمدن جدید به دنبال جای پا باز کردن برای خود و بی ارزش جلوه دادن ارزشهای روحی و فکری است که تمدن ما بر پایه های ان استوار است و برای انجام این مأموریت لشکر تا دندان مسلح مستشرقین را در اختیار دارد؛ مستشرقینی که ظاهر کلیسا نشینان به خود گرفته و با شعارهای: دوستی، صلح و آرامش در اقطاع نقاط سرزمین های اسلامی گردش می کنند اما در واقع مانند خوره میمانند که در مغز استخوان امت اسلامی فرورفته و در پی نابودی هیکل بزرگ آن هستند تا نتواند در مقابل جنگ فکری تاب بیاورد و مقاومت کند. تمدن معاصر همانی است که تلاش دارد تا بر روح و عقل ما استیلاء یابد، تمدن و تاریخ ما را نابود ساخته و مایان را انسانهای فرهنگ نما و نواندیش جلوه بدهد و گویا به تمدنی چنگ بزنیم که از هر لحاظ مقلد و نسخه بردار تمدن اسلامی است.
مسؤلیت ما در قبال تمدن اسلامی _ربانی و انسانی_ اینست تا ویژگی های که آن را از دیگر تمدنها متمایز می سازد، یادآور شده و با تمام امکاناتی که در اختیار داریم؛ برای تقدیم آن به انسانها تلاش کنیم.
وقتی این تمدن انسان مسلمان را مسؤل می گرداند تا خود را بشناسد، مسؤلیت انسانی و جهانی خود را درک کند و خلیفه بودن در زمین که خداوند او را به این کار مکلف کرده و از او حساب میگیرد، ادا کند در مقابل از او می خواهد به ویژگیهای این تمدن که روزگاری ما را بهترین امت برای انسانها معرفی کرده بود و این اهلیت را هنوز دارا می باشد تا از سر نو بهترین امت بگرداند، آنهم در روزگاری که تمام تمدنهای جدید از اینکه انسان محور، عدالت پیشه، در عین حال دینی و دنیوی و یا در آنها گنجایشی برای تمام عقاید و تمدنهای فکری باشد عاجز شده اند.
ویژگیهای تمدن اسلامی
مهمترین ویژگی های تمدن اسلامی اموری آتی می باشد؛
۱– تمدن اسلامی ربانی است، بر اساس وحی الهی بنا گذاشته شده؛ چنان وحی که حقیقت ایمان به الله، توحید و قدرت مطلقه او را در دلها میکارد. این تمدن را می توان ” توحیدی ” خواند زیرا تمام نظامها و جریانهای توحیدی را پوشش میدهد و وحدت در مشاعر، عبودیت و ربوبیت، شریعت و وحدت دیدگاهها در مورد انسان و جهان، بیشتر در اینجا نمایان می شود.
۲– طوریکه قبلاً گفتیم که تمدن اسلامی تمدن توحیدی و ربانی است همچنان این تمدن انسانی نیز است؛ آمده است تا هر انسانی را مخاطب قرار بدهد و همهی بنی آدم را گرامی بدارد.
این تمدن در اهداف خود درای گرایش انسانی است، در آغوش خود دستههای گوناگونی را جای داده و همواره افراد خود را به پیشرفتهای علمی، هنری و ادبی تشویق میکند و حتی به این چیزها افتخار می کند و فرصت یکسان در خدمتشان قرار می دهد.
۳– تمدن اسلامی، تمدن اخلاقی است. با مردم بر اساس اخلاق تعامل می کند و دوگانگی معیارها را اعتبار نمی دهد و همچنان با ارزشهای ، تحت نام (نسبیت)، تغییر و دگرگونی بازی نمی کند. بلکه عدالت، صداقت، وفا بهعهد و پاکدامنی؛ اینها چیزهای هستند که در تمدن اسلامی، ارزشهای اخلاقی محسوب میشوند و پیامبر صلی الله علیه و سلم برای تکامل همین ارزشها فرستاده شده اند.
۴– تمدن اسلامی عقلی و علمی است، در قرآن صدها آیه یافته میشود که علم و ایمان را با هم ربط داده و تشویق به بکار انداختن عقل و عبادت فکری می کند.
۵– تمدن اسلامی “وجدان انسان” را به تمام معنا گرامی می دارد، هیچگاه حد و مرزهای عقلی جلو وجدان سد ایجاد نمی کند بلکه قلب و روح سهم مشخص در بینش اسلامی و ایجاد تغییر و حتی نفس مؤمنه و مطمئنه؛ نفس اجابی است که انسان را به سوی خوبیها رهنمون می سازد.
پس قیادت کامله در میان جهانی از معرفت و دانش و در بین عوامل وحی، عقل و روح می باشد.
۶– تمدن اسلامی نرم خو و بزرگ منش است، چنین تمدنی را هیچ آئین و تمدن دیگر در خود ندیده است.
۷– تمدن اسلامی، حق گرا، عدالت پیشه، میانهرو و رحمت است. در رساندن انسانها همزمان به معنویت و مادیت می باشد( وَ مٰا أَرْسَلْنٰاکَ إِلاّٰ رَحْمَهً لِلْعٰالَمِینَ ﴿۱۰۷﴾
و تو را جز رحمتى براى جهانیان نفرستادیم) . (۱۰۷)
و این مساوات در صف مسلمانها به درجه اولی مرعات شده است؛ همه برابر هستند، آدمیت و انسانیت انسانها یکسان هستند، همه در مقابل شریعت یکسان تسلیم هستند؛ همه از آدن و آدم از خاک است، عربی بر عجمی برتری ندارد مگر به تقوا، هیچ تمایزی در بینشان نیست مگر به حق و در قضا و فیصله خداوند نسبت به همهی انسانها عدالت مراعات شده است.
انسانها با وجود یکسان نبودن طبقات شان، در برابر نماز یکسان هستند، به گونهای که همگی بدون اختصاص دادن مکان معینی برای بزرگ و امیر جماعت، در مقابل خداوند صف می بندند، در حج نیز یک لباس میپوشند. در یک مکان میایستند و یک منسک را انجام می دهند.
وقتی نگاهی به احکام قوانین شهروندی میاندازی، در واقع حق را در اجرای شریعت در بین مردم می یابی و غرض و مقصود شریعت نیز همین برپائی عدالت می باشد، پرچم دفع ظلم و حمایت از مظلومین را قانون بر دوش دارد تا ستم دیده گان در سایهی آن پناه بجویند.
و اگر هم به قوانین جزا نظر بیاندازی درمییابی که عقوبت در حق تمام کسانیکه مرتکب جرم میشوند یکسان است.
۸–تمدن اسلامی در میان دین و دنیا، فرد و جمع، زن و مرد، معنویت و مادیت، روح و عقل تعادل برقرار نموده است.
۹– تمدن اسلامی سرزنده و نشاط بخش است، پارسایی خشک را نمی پسندد، دورنگر و در پی سعادت دنیوی و اخروی انسانها و آبادی زمین برای خداوند می باشد.
۱۰– تمدن اسلامی با تمدنها و عقاید دیگر تعامل می کند، اروپا علوم و فنون زیادی را از اسلام فرا گرفته است و در مقابل تمدن اسلامی با آنها تعامل نموده و از خوبیهای آنها فایده گرفته است.
۱۱– تمدن اسلامی همه شمول است، دنیا و آخرت، انسان و جهان را در بر گرفته و همهی اینها را در اختیار ذات خداوند قرار می دهد.
۱۲– تمدن اسلامی، تمدن تکامل است و بدین خاطر نیامده است تا در بین مرد و زن، فرد و جامعه، مقتضیات روح و ماده، جسد و عقل تصادم ایجاد کند.